سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
بیگانه - آتش عشق
م . روستائی
بیان شوق چه حاجت که شرح آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
آبان 87
دی 87
فروردین 89


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بیگانه - آتش عشق

آمار بازدید
بازدید کل :237939
بازدید امروز : 1
 RSS 

 

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس ، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

همه چیز از همان لحظه ای شروع شد که رفتی . وقتی «او» آمد ... و «من» گرفتار شدم ... و «تو» رفتی ؛ همه چیز خراب شد ... « تو » ، « من » ، « او » ، همه ی ضمیر ها برایم بی رنگ شد . این را از ننوشتن هایم می توانی بفهمی ... دیگر توان نوشتنم نیست . اصلاً از چه و برای که بنویسم وقتی تو نیستی ؟ ... چرا بنویسم وقتی حرف هایم از دل نیست ؟ ...چگونه بنویسم وقتی با همه ی ضمیر ها بیگانه ام ؟!
می خواهم بروم . اما چگونه وقتی رفتنم نه برای توست ... نه او ... و نه حتی برای خودم؟!
بودنم بدون تو ... چقدر نبودن را دوست تر دارم وقتی تو نیستی ...

 



نویسنده : م . روستائی » ساعت 7:54 عصر روز جمعه 87 مرداد 18