سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
مرا می بخشید - آتش عشق
م . روستائی
بیان شوق چه حاجت که شرح آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
آبان 87
دی 87
فروردین 89


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مرا می بخشید - آتش عشق

آمار بازدید
بازدید کل :237943
بازدید امروز : 5
 RSS 

 این که ما تا سپیده سخن از گل های بنفشه بگوییم
 شب های رفته را بیاد بیآوریم
آرام و با پچ پچ برای یک دیگر از طعم کهن مرگ بگوییم
همه ی هفته در خانه را ببندیم
 برای یک دیگر اعتراف کنیم
 که در جوانی کسی را دوست داشته ایم
که کنون سوار بر درشکه ای مندرس
در برف مانده است
 نه
 باید دیگر همین امروز
در چاه آب خیره شد درشکه ی مانده در برف را
باید فراموش کنیم
هفته ها راه است تا به درشکه ی مانده در برف برسیم
 ماه ها راه است تا به گلهای بنفشه برسیم
گلهای بنفشه را در شبهای رفته بشناسیم
ما نخواهیم توانست با هم مانده ی عمر را
 در میان کشتزاران برویم
اما من تنها
گاهی چنان آغشته از روز می شوم
 که تک و تنها
 در میان کشتزاران می دوم
و در آستانه ی زمستان
 سخن از گرما می گویم
من چندان هم
برای نشستن در کنار گلهای بنفشه
بیگانه و پیر نیستم
هفته ها از آن روزی گذشته است
که درشکه ی مندرس در برف مانده بود
 مسافران
که از آن راه آمده اند
 می گویند
 برف آب شده است
 هفته ها است
 در آن خانه ای که صحبت از مرگ می گفتیم
 آن خانه
 در زیر آوار گلهای اقاقیا
 گم شده است
مرا می بخشید
که باز هم
 سخن از
 گلهای بنفشه گفتم
گاهی تکرار روزهای
 گذشته
 برای من تسلی است
مرا می بخشید

«احمدرضا احمدی»



نویسنده : م . روستائی » ساعت 9:35 عصر روز چهارشنبه 87 شهریور 27