بوي عشق
دل
جنون
.
من هميشه به عاشقا غبطه خوردم و مي خورم...
هشت كتاب سهراب را هشت بار خواندم ...هيچ چيز نفهميدم....
بازم سخته برام دوباره خوندم ولي .....خب سخته خيلي سخت...
عشق...ليلي ..مجنون... فكر نكنم ليلي و مجنوني اوني باشن كه ماها ساختيم...ليلي و مجنون فقط يه اشاره ان براي رسيدن ...
فمن عشقني قتلته
مجنون در نتيجه چه چيز را دوست تر ميداشت؟
زنده باد مهريه هاي ميلياردي!
سلام روستايي جان .
ممنونم از اينکه نظر دادي .
من هميشه با تکرار مخالف نيستم . بلکه مخالفت من از تکرار است به تکرار به تکرار . اين جاست که تا سر بلند کني مي بيني ، قلمت راه ديگري نمي رود .براي همينه که تصميم گرفتم چند وقتي ننويسم ( هر چند مي دونم که تصميمم در اين موضوع به باد بنده )
سه تا پست آخرت رو خوندم . با متن قبليت احساس آشنايي بيشتري کردم . فکر مي کنم ، قلممون بهم نزديکه .
باز هم خوشحال شدم .
محمل ليلي از اين باديه چون برق گذشت..... همچنان گردن آهو به تماشاست بلند.....سطري از دفتر سرگشتگي مجنون است....... گردبادي که از اين دامن صحراست بلند.......
بسم الله
سلام خيلي زيبا بود
من به روز هستم منتظر تم
ديشب دلم به سينه سراغ كسي گرفت
حالا كسي سوار دلم دور ميشود
سلام
حس لطيفي دارين...
زيبا بود
بالاخره اومدم!
جاري باشيد
يا حق
سلام .
من درباره هنر دست مردم كوچه و بازار مي نويسم . اگر مايليد با جلوه هايي از هنر بي رياي مردمي ديداري تازه كنيد ، به گلميخ سر بزنيد .