• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : بسوز اي دل !
  • نظرات : 3 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هو الشهيد ...

    مي گما ...

    حالي مي ده ها ...

    چي ؟

    خب ماها كه آدم عشق نيستيم ... گهگداري فكر مي كنيم كه عاشقيم ...

    دلمون آنچنان قل مي زنه ... هي قل مي زنه هي مي جوشه ... هي لبريز مي شه ...

    واي چه حالي مي ده ...

    ولي از اونجايي كه عاشق نيستيم يه ذره بعدش يادمون مي ره ...

    چه حالي مي ده كه هر وقت ميام اينجا دلم چند دقيقه بيشتر ل مي زنه ...

    تشكرش بماند پاي خودش ...

    آي ... داريم نزديك مي شيم به روزاي عاشقي ها ... داريم مي رسيم به اوج عشقبازي ... واي عاشق نداريم ... شك ندارم عاشا تو اين روز از هم مي پاشن ... شك ندارم ...

    اندكي صبر ... سحر نزديك است ...

    يا هو ...

    پاسخ

    تنها ...روزگار عجيبي است . عشق را مي بينيم و در به در دنبال عشق مي گرديم ... روزگار عجيبي است عزيز ! ...عجيب ...

    سلام

    ممنونم بهم سر زدي. از نظردادنت هم متشكرم. منتظرتم.

    پاسخ

    سلام عليكم ! حتما ... يا حسين

    سلام عليكم .

    هرچند از عشق و عاشقي سر در نمي آورم ولي از آشنايي با شما خوشحالم .

    البته نه اينكه از مهر و محبت هم سر در نمي آورم ، چراكه بنده هم دل دارم ، دلي براي مهرورزي و محبت داشتن .

    دوستدارتان

    پاسخ

    تنها ... و عليكم السلام ... گمان نمي كردم عشق مسئله ي پيچيده اي باشد كه نياز به سر در آوردن داشته باشد ... چقدر جالب ! عشق و عاشقي و مهر و محبت را از هم جدا كرديد ... يقين دارم دلي كه مهرورزي و محبت داشتن بداند ، عاشقي را هم مي تواند ... عاشق شويد ... يا حق

    بشکن ... اگر مي تواني بشکن ... بشکن که عاشقي کار تو نيست ... عشق ، مرد مي خواهد ...

    نوشته زيبايي بود يعني چطور بگم فوق العاده بود

    همين !

    راستي عكس وبلاگم رو هم اگه بخوان ؟ رو چشم

    كدومشو ميخوان براتو بفرستم

    دوباره همين !

    پاسخ

    تنها... نظر لطفتونه ...بابت عكس هم ممنون