• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : عطش...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... تا عشق 

    روزي مجنون نشسته بود بر ريگ زاري و نام معشوق را با سر انگشت عشق بر خاك مي نوشت ...ليلي...عاقلان گردش جمع آمدند كاي مجنون ..از نوشتن نام ليلي ..به توليلي نمي رسد ...

    و خنديدند بر مجنوني مجنون

    و مجنون به عاقلي عاقلان خنديد و گفت:

    گر ميسر نيست گيرم كام از او

    عشق بازي مي كنم با نام او

    اين بقيه الله التي تخلوا من العتره الهاديه ....اين معز الاولياء و مذل الاعداء...

    طيب الله...قبول باشه... التماس دعا