• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : عشق مجازي !!!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام گرامي

    شما معتقديد عشق مجازي زمينه اي براي عشق حقيقي است يعني يه جورايي مي خواهيم با عشق مجازي به عشق حقيقي برسيم.به نظر من عشق مجازي يه تيکه است از عشق حقيقي بايد با عشق مجازي عشق حقيقي هم باشه تا بهش معنا بده وقتي عشق مجازي اينقدر وابسته است به عشق حقيقي بهتر نيست به عشق مجازي استقلال نديم و اونو يه تيکه از عشق حقيقي بدونيم؟

    بعني يه جورايي براي عشق انواع در نظر نگريم.

    آخه عشق مجازي بدون عشق حقيقي معني داره؟فرجام داره؟

    بهتر نيست مجازي رو وسيله بدونيم؟

    ما آدمها سر دو راهي زياد گير مي کنيم اگر يکي همراه باشه و کمک کنه چقدر به آدم کمک مي کنه...(اين توي کربلا خيلي ها رو کمک کرد)

    ما آدمها زبونمون نسبت به همديگه معصومه...

    و حالا خيلي چيزهاي ديگه

    مي بينيد اون تيکه مجازي عشق حقيقي چقدر مي تونه به رسيدن به عشق کمک کنه؟

    عشق علي (ع) به حضرت فاطمه يا عشق علمدار به دردانه را انصاف بگيم عشق مجازي يا اصلا درسته؟

    چرا لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق؟

    آخه چرا وقتي نتونيم از بنده هاش تشكر كنيم از خودشم نمي تونيم؟

    ما ها قبول داريم از روح خدا در ما دميده شده؟

    يه جورايي ما يه تيكه ايم...

    چه اشكال داره ماها عاشقي رو با هم تمرين كنيم؟

    عشق عقلي نيست،معادله نيست،عشق عشق

    نتونستم حرفم رو كامل بزنم حتما بعدا كامل حرفم رو مي زنم.

    دست حق نگه دار

    پاسخ

    و عليكم السلام بزرگوار ! معتقدم براي رسيدن به حقيقت لزوماً بايستي از مجاز رد شد ... توي عشق هم همينجوره ... احساس مي كنم حرف شما مثل اينه كه ما قطره رو جداي از دريا در نظر نگيريم ... عشق حقيقي يعني خدا . و عشق مجازي اگر در همون راستا باشه به عشق حقيقي مي رسه ( صورت زيرين اگر با نردبان معرفت / بر رود بالا همان با اصل خود يكتاستي ) ... عشق عقلي نيست ( با عقل خود از عشق سخن گفتم و خنديد / آري خبر از بي خبري خواسته بودم ) ، تا اونجايي كه شنيدم عشق و عقل يه جورايي مقابل هم بودن ، اما زماني كه عشق از معنا بياد و از معنويت برخوردار باشه ، عشق و عقل موافق هم خواهند شد ... عشق ، يك حالت مستي مياره و عقل جزئي به واسطه ي اين مستي مي ره كنار و اونوقت نور عشق حقيقي پيدا مي شه ( هر حرارت كه عقل شيدا كرد / نور خورشيد عشق پيدا كرد . ) ... در همين حد از كامنتتون فهميدم ... در پناه حق