کاش کسی بود می فهمید حرف دلم را ... چقدر می توانم همه اش را بریزم توی دلم؟! چقدر می توانم فریاد نزنم؟! چقدر می توانم توی خودم بشکنم ؟!مگر این «من» چقدر طاقت دارد که این همه کمرش را خم می کنی ؟
نمی دانی چقدر طعم مرگ می دهند لحظه هایی که حس می کنم تو هم دیگر همراهم نیستی !!
دلم می خواهد فریاد بزنم که از همه ی آدم های دور و برم بیزارم ... همه ی آن هایی که با منند و با من نیستند ... کاش کسی بود می فهمید ...
نویسنده : م . روستائی » ساعت
12:29 صبح روز چهارشنبه 87 آبان 15
نظرات شما ()