چقدر این کلمه ها بی رنگ شده اند برای من ... چقدر دلم را شکسته اند این کلمه ها ... چقدر من را تا انتهای خودم برده اند و رهایم کرده اند این بی وجدان ها ... چه حرف های نگفته ای که برایشان زمزمه کردم و همه جا جار زدندش این نامرد ها ... چه روز هایی که صداقت مشق کردم و دروغ خواندند این کلمه ها ... چه فریادهایی که به امانت دادمشا ن و چه ناجوانمردانه سکوتش کردند ... چه بازی ها که ندارند این کلمه ها ...
چه کنم که نمی توانم رهایشان کنم ... چه کنم که دل کندن از این کلمه ها کار من نیست ... من نمی توانم از خودم دل بکنم ...
نویسنده : م . روستائی » ساعت
8:53 عصر روز دوشنبه 86 اسفند 20