ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آینه ی بهشت اما آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته است
زیرا یکی از دریچه ها بسته است
نه مهر فسون ، نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر ...
.
.
.
که هر چه کرد او کرد
نویسنده : م . روستائی » ساعت
3:16 صبح روز یکشنبه 87 اردیبهشت 1