سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
قرار بی قراری هایم - آتش عشق
م . روستائی
بیان شوق چه حاجت که شرح آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
آبان 87
دی 87
فروردین 89


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
قرار بی قراری هایم - آتش عشق

آمار بازدید
بازدید کل :240232
بازدید امروز : 30
 RSS 

 

 

گاهی دلم بدجوری هوایش را می کند ...  نمی شناسمش اما عجیب آشناست برای من ... لبخند که می زند ، شوق غریبی می نشیند توی دلم ... یک مهربانی عجیبی دارد توی نگاهش که آرامم می کند ...

دلتنگ که می شوم ، می زنم بیرون از خانه ... سوار اتوبوس می شوم . به گلزار شهدا که می رسد پیاده می شوم ... اول از همه می روم سراغ شهدای گمنام . غربت اینجا دلتنگ ترم می کند ... بعد از آن هم شهید خرازی و شهید ردانی پور و شهید کاظمی ... مدام لحظه ی رسیدن به او را عقب می اندازم . اینطوری بیتاب تر می شوم ... و من چقدر طعم این بیتابی را دوست دارم ... درست بالای مزار شهید ردانی پور می نشینم . می نشینم و به تصویرش خیره می شوم ...

اینجا همه قرآن می خوانند ، من امّا موسیقی چشم های او را زمزمه می کنم . آیه های قرآن من ، سرود چشم های اوست ... هر بار که می بینمش می خواهم برایم عشق بخواهد اما ... می شنوم که می گوید برخیز ... که می گوید بایست ... اما نمی توانم ... شانه های من تاب تحمل این درد را ندارند ... من برای این درد خیلی کوچکم ...

خیلی وقت ها دلم که برای خودم تنگ می شود ، می آیم می نشینم کنارش ... شده است قرار بی قراری هایم ... باور کن هیچ جایی مثل اینجا عشق گیرت نمی آید ...

 

 

 



نویسنده : م . روستائی » ساعت 1:56 صبح روز سه شنبه 87 اردیبهشت 3