می نویسم و پاک می کنم . راستش را بخواهی بلد نیستم نشانت بدهم که چقدر از شاد بودنت خوشحالم ...کلی حرف دارم ها ، اما بلد نیستم بنویسمشان . حتی وقتی دیدمت هم بلد نبودم بگویمشان ... اما باید می نوشتم . همه ی این بلد نبودن ها را باید می نوشتم . این ، همه ی کاری است که می توانم انجام دهم . من فقط می توانم آرزو کنم خوشبخت باشی با همراه همیشگی زندگی ات .تبریک گفتن هم سخت است ها ... بزرگ شدنت مبارک !!!
نویسنده : م . روستائی » ساعت
11:31 عصر روز دوشنبه 87 شهریور 18