خدا بر شانه هاي كوچك انسان دست گذاشت و گفت : « يادت مي آيد تو را با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟ زمين و آسمان هردو براي تو بود. اما تو آسمان را نديدي؛راستي عزيزم بال هايت را كجا جا گذاشتي؟» انسان دست بر شانه هايش گذاست و جاي خالي چيزي را احساس كرد آن وقت رو به خدا كرد و گريست.