• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : ايستگاه آخر ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    من قبول ندارم اصلا! اول خودم اومدم اين پست رو خوندم و گفتم برم و برگردم نظر بذارم

    بنابراين من اولم گفته باشم

    و بعد از همه اين حرفها

    اولا دستت درد نكنه كه يه چيزي نوشته بالاخره،‏ ديگر اينكه همين كه الان نوشتي و از دست قلمت گله كردي و حرف دلت را زدي قلمت نوشته! ننوشته؟

    قلمت قشنگ بوده هميشه پس كم لطفي نكن بهش. ديگر اينكه يك نصيحت برادرانه دارم برات كه اين است: وقتي سعي مي كني ادبي بنويسي و واژه هات رو فيلتر ميكني كه نكنه يكي شون خارج از نت باشه يه اتفاق ناخوشايند مي افته. واون اينه كه كلماتت محدود ميشن به يه دسته خاص و اينه كه فكر مي كني همش تكراري مي نويسي به علاوه دستت توي نوشتن بسته تر ميشه

    حالا واسه حل اين مشكل، هر وق حرف دلي داشتي قلم بردار و ساده و كودكانه بنويس همون حرف دلت رو كه اگه واسه داداشت تعريف مي كردي مي گفتي. به همون سادگي. بعدش ميتوني يه شونه به موهاش بكشي و مرتبش كني و بذاري كه اهل آتش عشق هم بخونن. گل جان