• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : تقديم تو ميشود...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم

    لب ها براي بوسه زدن آفريده شد

    دل ها براي ثبت حقايق جَريده شد

    قلبي سفالي از روي دستان بيدلي

    سُر خورد و کاسه ي دگري لب پريده شد

    آهو که چشم هاي مرا خيره کرده بود

    از ترس دام مکر و هوس ها رميده شد

    « آن باوفا کبوتر جَلدي که پر کشيد »

    در سرخ و زرد جام شفق آرميده شد

    آن « سيب سرخ غلت زنان در مسير رود »

    با آهو و کبوتر ما هم عقيده شد

    آن قرص نقره اي و طلايي ماه هم

    وقتي شنيد قصّه ي ما را خميده شد

    ما را براي خلق غزل آفريده اند

    کي مي توان به نام تغزّل قصيده شد؟

    ......................................................................................

    اين غزل تقديم به تمامي اهالي آتش عشق ...

    ......................................................................................

    فعلا خدا حافظ ... يا علي مدد ...

    ......................................................................................

    حق است صبر زينب كبري (س) ...