• وبلاگ : آتش عشق
  • يادداشت : عشق مجازي !!!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 17 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + روح الله 

    بود معروف زاده اي عاقل/مستعدومحصل وفاضل

    كرده تحصيل علم حكمت وشرع/طالب اصل كار وتارك فرع

    مردسالك،جوان صاحب درد/رخ سوي خانقاه شبلي كرد

    به ارادت درآمد ازدراو/تارهاندزبار خود سر او

    شيخ شبلي زعالم تجريد/عشق فرمود اولا به مريد

    گفتش:اول به حسن عاشق شو/وندران عشق نيك صادق شو

    پس بيا،چون صفات شد حاصل/تارسانم تورا به عالم دل

    چون مريد ان سخن شنيد ازشيخ/اين اشارت به جان خريد ازشيخ

    امرشيخش چو انچنان امد/به خرابات عاشقان امد

    چون كه ازخانقاه بيرون امد/بوي شوقش به اندرون امد

    درگذرگه كسي كه اول ديد/دل بدو دادوعشق او بخريد

    حسن اورا به چشم عشق بديد/عشق اوبروجودخويش گزيد

    زودماغ دلش معطرشد/دردلش عشق او مقررشد

    گشت ناگاه ازهواي دلش/بسته در دام عشق هواي دلش

    وان كه بربود ناگهان دل وي/ بهخرابات رفت او درپي

    بخرابات رفت وسربنهاد/باخراباتيان خراب افتاد

    قرب سالي مريدعاشق مست/درخرابات بود باده بدست

    زاتش عشق دوست ميجوشيد/باده عشق او همي نوشيد

    چون خودي خودش زياد برفت/خرمنش جملگي به باد برفت

    عشق اويي او ازاو بربود/اونه معدوم ماندو نه موجود

    شيخ شبلي به چشم حال بديد/ كه به غايت رسيد كار مريد

    ازخراباتيش طلب فرمود/نقدان عشق ررا عيار افزود

    زان مجازش حقيقي بنمود/قفل غم از در دلش بگشود

    زان ميانش به خلوتي بنشاند/كاندران لوح سر عشق بخواند

    مردعاشق چوپيرخلوت شد/از مي مهرمست حضرت شد

    چون كه در راه عشق صادق شد/ مقتداي هزار عاشق شد

    پاسخ

    همه حرف را زديد ...